هر شهید یک پیام*
درجه کمال انسان به اندازه مقاومتی است که در برابر خواسته های نفسانی خود ابراز می دارد.
انسانی آزاد است که اسیر نفس نشود.
آزاد کسی است که تسلیم نفس نشده، بلکه از اسارت نفس رسته باشد.
بین سعادت و شقاوت یک قدم بیشتر فاصله نیست و آن قدمی است که بر هوای نفس گذاشته شود.
بشر در اوج شهرت و قدرت خود خیال می کند که آزاد است، بی خبر از آن که بیش از هر وقت دیگر اسیر خواسته های نفسانی است، و این، خود، بزرگ ترین اسارت هاست.
انسان کامل کسی است که نفس خود را فراموش کرده است.
هر کس پیامی دارد، اما کمتر کسی اعتنا می کند، زیرا مردم به پیام ها اعتماد ندارند.
اما هنگامی که پیام دهنده ای حیات و هستی خود را در راه پیامش تقدیم می کند، به همه ی مردم نشان می دهد که او شوخی نمی کند، راست می گوید، و به پیام خود ایمان دارد، و الّا حیات خود را وقف پیام نمی کرد، و پیام اسلام با خون شهید قدرت و صلابتی بیش از پیش پیدا می کند، و به قلب ها و روح ها نفوذ می نماید، و تا تاریخ ادامه دارد، در شریان های حیات انسان و انسانیت جریان پیدا می کند.*در فکر شهدای مسجد جامع دماوند هستم که در بدو ورود به مسجد، چشمان هرزه ام را به خود خیره، و تا آخرین روز اعتکاف سر به زیرم کردند و حلقه ی اتصالی شدند تا راحت تر و مطمئن تر در حالی که با خود زمزمه می کردم: فخلع نعلینک إنک بالواد المقدس طوی قدم در حریم عاشقانه شهدای گمنام کنار مسجد جامع بگذارم و چند دقیقه ای به مطاف این جاودانگان تاریخ پرداخته، بیاندیشم، وبا خویشتن بگویم:
هان: ای بشر!
هزاران سال از آغاز حیاتت بر این کره ی خاکی می گذرد
وهمه ی هم نوعانت تا به امروز مرده اند
و تو نیز خواهی مرد
و بر مرگت قرن ها خواهد گذشت.
خوشا آنان که مردانه مرده اند؛
و تو ای عزیز، بدان، تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند؛
و چه زیباست، که
همیشه در یادمان باشند،
آن آسمان یان در بند زمین، که
عاشقانه از پله پله ی نردبان بندگی به فنا رسیدند؛
و ما را در فراقشان همین بس، تا روزی هزار بار با خود نجوا کرده و بگوییم:
نگاهی به حال ما بزرگ خسارت دیدگان کنید که با شما بودیم
امــّا
از شما نشیدیم............- ۹۲/۰۳/۱۰
اعتکاف رفتن تان نوش جانتان ! البته با تاخیر ..
سلام